English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5857 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
bar U چوب افقی بالای مانع
crossbars U چوب افقی بالای مانع
crossbar U چوب افقی بالای مانع
bars U چوب افقی بالای مانع
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
buffer distance U محوطه امنیت
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
buffer distance U حاشیه امنیت
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
into the bargain U بالای ان
above U بالای سر
over U بالای
above U بالای
oer U بالای
over U بالای سر
over- U بالای
over- U بالای سر
atop of U در بالای
upping U بالای
upped U بالای
atop of U بالای
outreach U بالای سر
overhead U در بالای سر
at the top of U در بالای
overhead U بالای سر
up U بالای
crown U بالای هرچیزی
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
run over <idiom> U حرکت از بالای
mean high water U اب بالای میانگین
ridge piece U کش بالای شیروانی
uptown U بالای شهر
on U بالای در باره
ridge tree U کش بالای شیروانی
rooftops U بالای بام
rooftop U بالای بام
overhead backhand U بک هند از بالای سر
plunging fire U اتش بالای سر
roof tree U کش بالای شیروانی
over the horizon U از بالای افق
overhead stroke U ضربه از بالای سر
ridge pole U کش بالای شیروانی
in U بالای روی
up the street U بالای خیابان
fanlight U پنجره بالای در
fanlights U پنجره بالای در
over the horizon U بالای افق
oer U بالای سر روی سر
in- U بالای روی
overhead cover U حفاظ بالای سر
mantel board U در بالای بخاری
crow's nest U بالای بلندی
It passed over my head. U از بالای سرم رد شد
aloft U در بالای زمین
fan light U پنجره بالای در
knap U بالای تپه
crowns U بالای هرچیزی
overhead forehand U فورهند از بالای سر
above the earth U بالای زمین
upstream U بالای رودخانه
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
truck U کلاهک بالای دکل
trucked U کلاهک بالای دکل
trucking U کلاهک بالای دکل
trucks U کلاهک بالای دکل
aboveground U در بالای سطح زمین
aloft U سطوح بالا در بالای
headlines U در بالای صفحه ریسمان
bartizan U کنگره بالای برج
bed moulding U گچبری بالای کتیبه
rain water head U طشتک بالای ناودان
overwrite U بالای محلی نوشتن
headline U در بالای صفحه ریسمان
spike over the block U ابشار از بالای دفاع
overhead pass U پاس با دو دست از بالای سر
refereeing U داور بالای والیبال
superlunary U واقع بر بالای ماه
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
tree house U خانه بالای درخت
referees U داور بالای والیبال
referee U داور بالای والیبال
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
refereed U داور بالای والیبال
flews U قسمت اویخته لب بالای سگ
head water U بالای رودخانه بالارود
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
pulpits U بالای منبر رفتن
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
chimney-head U [بالای دودکش کوره ای]
penthouses U اطاقک بالای بام
on station U پروازهواپیما بالای هدف
pulpit U بالای منبر رفتن
high rate of interest U نرخ بالای بهره
penthouse U اطاقک بالای بام
ascender U قسمت بالای حروف کوچک
eyebrow U گچ بری هلالی بالای پنجره
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
parhelic circle U هاله روشن بالای افق
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
foretoppsail U بادبان بالای شراع صدر
eyebrows U گچ بری هلالی بالای پنجره
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
tapes U نوار پهن بالای تور
epigastrium U فوق المعده بالای شکم
taped U نوار پهن بالای تور
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
dome light U چراغ بالای طاق خودرو
on station U اماده باش بالای هدف
tape U نوار پهن بالای تور
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
fleche U میل بالای مناره مارپیچ
lunette U نعل اسب پنجره بالای در
space above property U فضای قسمت بالای ملک
head U دستشویی قایق بالای بادبان
high beam U نور بالای چراغ اتومبیل
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
cimborio U [برجک نورگیر بالای بام]
upstages U وابسته به عقب یا بالای صحنه
Hertfordshire spike U [میل بالای مناره مارپیچ]
upper class U وابسته به طبقات بالای اجتماع
upstaged U وابسته به عقب یا بالای صحنه
choir-loft U [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
upper classes U وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper edge of the net U نوار بالای تور والیبال
up stream U بالارود در قسمت بالای نهر
header U کلمات در بالای صفحه متن
to crset a hill U به بالای تپه ایی رسیدن
stratopause U لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
headers U کلمات در بالای صفحه متن
upstaging U وابسته به عقب یا بالای صحنه
roof garden U تفریح گاه بالای بام
intercepting ditch U جوی کوهی ابروی بالای کند
trochanter U برامدگی در بالای تنه استخوان ران
outside passenger U مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
smashes U ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smash U ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
on target U بالای اماج زمان روی هدف
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
cornices U گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
midnight sun U خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
cornices U گچ بری بالای دیوار زیر سقف
net cord U کابل یا سیم بالای تور والیبال
cornice U گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
My bedroom is just above. U اطاق خواب من درست بالای اینجاست
cornice U گچ بری بالای دیوار زیر سقف
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
topsides U قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
gable U سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
specification U درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
overarm U بالا اوردن بازو تا بالای شانه
chimney-breast U [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
crotched U گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
cartop U حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
calipash U قسمت بالای کاسه لاک پشت
barge-board U [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
warp beam U چوب افقی بالای دار [قالی]
slope soaring U بلند شدن به هوا از بالای تپه
gables U سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
styloipodium U گرده بالای میوه گیاهان چتری
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
interpreters U نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
houselights U نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
press U بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
crucifixion U تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
crucifixions U تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
presses U بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
pennoncel U پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
penoncel U پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
interpreter U نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
PowerPC U پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
superimposes U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimpose U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
put away U ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
gablet U [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
mezzanine space U فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1معادل عبارت، رویدادهای حاشیه ای چیست.
1 moves up the range
1cartridge
1 Add a recovery email to secure your account
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com